♚ •°• My . Post •°• ♚
↯فکر کن↯
یہ روز از خواب بیدار میشی. . .
یهو میبینی کہ یہ دختــــــ👩ــــر کوچولو جلوی آینہ وایساده. . .
هر چیزی کہ روی میزِ برمیداره و می مالہ بہ صورتش!💄💅👰👸
بهش میگی: "ببینمت؟؟"
اونم صورت رنگی رنگیشو برمیگردونہ و میگہ: "خوشگل شدم بابایی؟!"👸
تو هم با صدای بلند میخندی و میگی:" تــــــــــــــــــــولہ چرا بہ وسایل مامان دست زدی؟اگہ بفهمہ دعوات میکنہ ها
اون میگہ: "من میخواستم مثل مامانی خوشگل بشم!"💇
بعد دهنشو آویزون میکنہ و میگہ : "بابایــــــــــــــــــــی نذاری مامان منو دعوا کنہ ها"
تو هم بهش میگی: " شرط داره،باید بیای تو بغل بابا و هــــــــــزار تا منو بوس کنی "
اون میگہ : " بوس گنده؟؟ "💋
تو میگی: " آررررررره دیگہ "
بعدم بپره تو بغلت...