مرد: این لباسا چیه دوباره رفتی خریدی؟!
زن: آخ باز شیطون گولم زد گفت بهم میاد
مرد: مگه نگفتم هروقت شیطون داشت گولت میزد بگو دور شو، دور شو
زن: گفتم، ولی میگفت از دور خیلی بیشتر بهت میاد …! :|

 .

.

.

.

سوار تاکسی شدم بعد من 2 نفر دیگه سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگا کردم دیدم رفیق بابامه... گفتم سلام آقای فلانیو اینا با هم حال احوال پرسی کردیم، داشت پیاده میشد پول رو داد به راننده و گف آغا 2 نفر حساب کن... منم گفتم بابا این چه کاریه؟ خواهش میکنم... شرمندم کردینو این حرفا... که دیدم با یه لبخند ملیح به راننده گف: آغا 3 نفر حساب کن! :| تازه فهمیدم اون دومی پسرش بوده! :|
:))))))))))))))))))))))))))

.

.

.

.

.

دیروز کلاسم تموم شد اومدم سوار ماشینم شم دیدم 2 تا از دخترای دانشگاه پیش ماشینم وایستادن یکیشون داره تو آینه نگاه میکنه آرایششو درست میکنه ، یه ذره اونورتر وایستادم دیدم یه دفه دوستش منو دید گفت مهسا ماشینو که پارک کردی حالا بیا بریم دیگه!!!
مهسا دست کرد تو کیفشو گفت باشه فقط نمیدونم سوئیچ رو کجا گذاشتم!!!
من داشتم شاخ در میاوردم عجب فیلمی بازی میکردن، دزدگیر ماشینو زدم رفتم سوار شدم دیدم هردوتاشون قرمز شدن دارن میرن گفتم مهسا خانم کارم تموم شد ماشینتون میارم میزارم سر جاش.

.

.

.

.

.

.

نویسنده:داش سعید