♥باران ڪه بیاید♥

دخترم را می گویم

یک پیانو می خرم

می گذارم گوشه ی خانه

نزدیکِ پنجره

تا عصرها بنشیند؛ پیانو بنوازد

و عشق را با نُت صدا کند

دو رِ می فا سُ لا سی

کلاسِ باله می گذارمش

تا برایِ خواب کردنِ غم ها

برقصد

باران که بیاید

برایش

شعر می نویسم تا بداند

گاهی برایِ دور شدن از

روزگار

باید دست به قلم بشود . .

باران که بیاید

من زندگی را

برایش

نُت به نُت

می نوازم